کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
داهیة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
داهیه
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی: داهیَة] [قدیمی] dāhiye ۱. بسیار زیرک و هوشیار؛ دانا؛ مدبر.۲. (اسم) [جمع: دَواهی] حادثۀ سخت؛ مصیبت.
-
جستوجو در متن
-
دواهی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمعِ داهیَة] [قدیمی] davāhi = داهیه
-
طاریه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: طارئَة، جمع: طواری و طارئات] [قدیمی] tāriye ۱. = طاری۲. داهیه؛ بلا و پیشامد ناگهانی.
-
طامه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: طامَّة] [قدیمی] tāmme بلای سخت که بالاتر از همۀ بلاها باشد؛ داهیه؛ بلا؛ حادثۀ عظیم.