کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دانه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
دانه زن
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) [قدیمی] dānezan =جوزن
-
دانه کش
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) [پهلوی: dānakkaš] dāneke(a)š دانهکشنده: ◻︎ میازار موری که دانهکش است / که جان دارد و جان شیرین خوش است (فردوسی: ۱/۱۲۰ حاشیه).
-
دانه نشان
فرهنگ فارسی عمید
(صفت مفعولی) dānenešān آنچه بر آن دانههای جواهر نشانده باشند؛ دانهنشانده؛ مرصع؛ جواهرنشان.
-
یک دانه
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [قدیمی] yekdāne ۱. [مجاز] عزیز و بیمثل و مانند.۲. [مجاز] ویژگی گوهر بینظیر.۳. (اسم) گردنبندی که میان آن یک دانه مروارید گرانبها آویخته شده باشد.
-
جستوجو در متن
-
دانک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [مصغرِ دانه] [قدیمی، عامیانه] dānak هر نوع دانه از ماش، عدس، گندم، جو، و مانند آنها؛ دانۀ خرد؛ دان؛ دانه.
-
گرانول
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: granule] gerāno(u)l دانۀ ریز؛ دانۀ کوچک؛ حب کوچک.
-
سبزدانه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] sabzdāne دانۀ سبز؛ گندم یا هر دانۀ دیگر در خوشه که هنوز نرسیده باشد.
-
جلجلان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] (زیستشناسی) [قدیمی] joljolān ۱. گشنیز.۲. تخم گشنیز.۳. دانۀ کنجد.۴. دانۀ چیزی.
-
کبودان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) kabudān سیاهدانه.
-
ککچه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) [قدیمی] kakče پنبهدانه.
-
فخمنده
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [قدیمی] faxmande آنکه پنبه را از دانه جدا کند.
-
پنبه تخم
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) pambetoxm = پنبهدانه
-
زمردگیا
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [معرب. فارسی] (زیستشناسی) [قدیمی] zomorrodgiyā = شاهدانه
-
شاهدانج
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [معرب، مٲخوذ از فارسی: شاهدانه] (زیستشناسی) šāhdānaj = شاهدانه
-
ناردان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹ناردانه› nārdān دانۀ انار.