کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دامن دامن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
ذیل
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمع: ٲذیال] zeyl ۱. [مجاز] آخر چیزی.۲. [قدیمی] دامان؛ دامن؛ دامن هرچیز؛ پایین؛ دنباله.۳. [قدیمی] دم.
-
تریز
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹تیریز، تریج› [قدیمی] teriz ۱. دامن لباس.۲. دامن قبا.۳. گوشۀ دامن قبا.
-
دمن
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [مخففِ دامن] [قدیمی] daman = دامن
-
دامان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) dāmān =دامن
-
چل بند
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹چهلبند› [قدیمی] čelband نوعی لباس مخصوص رقاصان با دامن چیندار و ریشههای بسیار که از پارچههای رنگارنگ دوخته میشود؛ دامن.
-
ژوپن
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: jupon] župon دامن کوتاه و آهاردار.
-
غلج
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹غلچ› [قدیمی] qalj گره؛ گره محکم؛ گرهی که بهآسانی گشوده نشود: ◻︎ ای آنکه عاشقی بهغماندر غمی شده / دامن بیا به دامن من غلج برفکن (معروفی: شاعران بیدیوان: ۱۴۳).
-
سنلخ
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] sanlax نوعی جامه که آستین و دامن آن کوتاه بوده.
-
پیش بند
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت فاعلی) pišband پارچهای که هنگام کار کردن جلو سینه و دامن خود میبندند؛ پیشدامن.
-
کوهپایه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) kuhpāye ۱. زمین پایین کوه؛ دامن کوه.۲. کوهستان.
-
شلیته
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) šalite نوعی دامن کوتاه، گشاد، و چینداری که زنان بر روی شلوار میپوشند.
-
ذیال
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] [قدیمی] zayyāl ۱. درازدامن؛ دامندراز؛ آنکه دامن بلند دارد.۲. مرد درازبالا و درازدامن.۳. درازدنبال.
-
دامنه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) dāmane ۱. دامن و کنارۀ چیزی؛ دامنمانند؛ حاشیه؛ کناره.۲. (جغرافیا) قسمت شیبدار کوه؛ پایین کوه.
-
متوسل
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی: متَوسّل] mote(a)vassel ۱. وسیلهجوینده.۲. کسی که دست به دامن دیگری بیندازد.
-
پاچین
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) pāčin ۱. تُنُکۀ زنانه که سر پای آن را چین داده باشند.۲. دامن چیندار.