کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دامنگیر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای همآوا
-
دامن گیر
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [مجاز] dāmangir ۱. کسی یا چیزی که باعث گرفتاری و برجاماندگی یا توقف اضطراری در جایی بشود.۲. آنچه شخص را مجبور به حمایت و مراقبت و نگهداری کسی یا چیزی بکند.
-
جستوجو در متن
-
تک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) tak ۱. [مقابلِ پاتک] (نظامی) حمله.۲. = تگ〈 تکوپو: = تکاپو ◻︎ هزار گونه غم از هر سوییست دامنگیر / هنوز در تکوپوی غم دگر میگشت (سعدی۲: ۶۰۸).〈 تکوتاز: دو و تاخت؛ به هر سو تاختن و دویدن.〈 تکودو: = تکاپو