کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دامداری پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
دامداری
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) dāmdāri = دامپروری
-
جستوجو در متن
-
عشایر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: عشائر، جمعِ عشیرَة] 'ašāyer ۱. اقوام کوچنشین که از طریق دامداری امرام معاش میکنند؛ ایلات.۲. = عشیره
-
دامدار
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت فاعلی) [قدیمی] dāmdār کسی که با دام جانوران را صید میکرد؛ صیاد: ◻︎ فراوان رنج بیند دامداری / به دشت و کوه تا گیرد شکاری (فخرالدیناسعد: ۳۶۵).