کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
داروسازی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
داروسازی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) (پزشکی) dārusāzi ۱. عمل داروساز.۲. (اسم) کارخانه یا جایی که در آن انواع داروها ساخته شود.۳. (اسم، حاصل مصدر) شاخهای از علم پزشکی که دربارۀ ساخت دارو و صحت تجویز آن بحث میکند.
-
جستوجو در متن
-
اسیداستیک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: acide acétique] (شیمی) 'asid[']asetik مایعی بیرنگ با بوی تند، بسیار ترشمزه، محلول در آب، اتر، و الکل که در داروسازی و صنعت به کار میرود؛ جوهر سرکه.
-
آنتیموان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: antimoine] (شیمی) 'āntimo(u)vn فلزی سفید و درخشنده که در معدن بهصورت ترکیب با گوگرد به دست میآید و در ساخت حروف چاپ، طب، و داروسازی به کار میرود.
-
آنیلین
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: aniline] ‹انیلین› (شیمی) 'ānilin مایعی روغنی، بیرنگ، مرکب از کربن، هیدروژن و اکسیژن که از نیتروبنزن به دست میآید و در رنگسازی، داروسازی، و تهیۀ آفتکش کاربرد دارد.
-
برم
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: brome] (شیمی) bo(e)rom عنصری غیر فلزی، فرّار، مایع، سنگین، و به رنگ سرخ که در داروسازی، رنگسازی، و ساخت مواد شیمیایی عکاسی به کار میرود.
-
بیسموت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: bismuth] (شیمی) bismut عنصر فلزی سفیدرنگ مایل به خاکستری، متبلور و شکننده که در ۲۶۸ درجه حرارت ذوب میشود و در داروسازی و صنعت به کار میرود.
-
لیتیم
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: lithium] (شیمی) litiyom فلزی سبک، نقرهایرنگ، و نرم که در تهیه آلیاژها، داروسازی، و باتریسازی به کار میرود.
-
چراغ الکلی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فارسی. فرانسه. فارسی] čerāq[']alkoli چراغی کوچک که بهجای نفت در آن الکل میریزند و در کارهای پزشکی و داروسازی از آن استفاده میشود و بیشتر برای جوشاندن سرنگ و ضدعفونی کردن ابزار و آلات پزشکی به کار میرود.
-
خولنجان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹خالولنجان، خاولنجان، خالنجان› (زیستشناسی) xulanjān گیاهی از خانوادۀ زنجبیل، با ریشۀ ضخیم، سرخ، و تندمزه، ساقههای هوایی فراوان، و گلهای خوشهای که در طب و داروسازی به کار میرود.
-
آب مقطر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فارسی. عربی] (شیمی) 'ābmoqattar آبی که با دستگاه تقطیر طی فرایند سردکردن بخار آب به دست میآید و خالی از املاح مواد معدنی است. Δ در طب و داروسازی به کار میرود.
-
اسیدلاکتیک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: acide lactique] (شیمی) 'asidlāktik اسیدی بیرنگ، بیبو، ترش، محلول در آب و الکل که از شیر بریدۀ ترشیده استخراج میشود و در داروسازی، چسبسازی، نساجی، و دباغی چرم به کار میرود.
-
الکل
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: alcool، مٲخوذ از عربی: اَلکُحل] (شیمی) 'alkol مایعی فرّار، با طعم تند و سوزان که در صنعت داروسازی و تهیۀ مشروبات الکلی به کار میرود. Δ محمدبن زکریای رازی نخستین کسی است که از تقطیر شراب، الکل گرفت؛ الکل سفید.〈 الکل اتی...
-
زاج
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [معرب، مٲخوذ از فارسی: زاگ، زاک] ‹زاگ، زاک، زاغ، زک› (شیمی) zāj جسمی معدنی، بلوریشکل، و بهرنگهای سفید، سبز، سیاه، و کبود با خاصیت قبض شدید که در آب حل میشود و در طب و صنعت به کار میرود.〈 زاج سبز: (شیمی) = سولفاتدوفر〈 زاج سفید: (...
-
سرکه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹سرکا› serke مایعی ترش که بخش اصلی آن اسیداستیک و آب است و از انگور، خرما، انجیر و بعضی میوههای آبدار دیگر به دست میآید و در داروسازی برای حل کردن بعضی داروها به کار میرود.〈 سرکه فروختن: (مصدر لازم)۱. فروختن سرکه به کسی.۲. [قدیمی، مجا...