کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
داردار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
داردار
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عامیانه] dārdār دادوفریاد؛ سروصدا؛ جاروجنجال.〈 داردار کردن: (مصدر لازم) [عامیانه] دادوفریاد کردن؛ سروصدا راه انداختن.
-
داردار
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [قدیمی، مجاز] dārdār ۱. صبر کردن؛ درنگ کردن.۲. جنگ و هیاهو.