کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
داد پاک پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
اللـه داد
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی. فارسی] 'allāhdād ۱. [عامیانه] مال خداداده.۲. [قدیمی] خداداد.۴. [قدیمی] آنچه به غنیمت ببرند یا غارت کنند.
-
پیش داد
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت مفعولی) [قدیمی] pišdād ۱. پیشپرداخت.۲. پولی که پیش از کار کردن به کارگر داده شود؛ مساعده.۳. عطیه که پیش از خواهش و درخواست کسی به او داده شود: ◻︎ ز بس حرص بخشش، نکرده سؤال / به سائل دهد جود او پیشداد (عسجدی: مجمعالفرس: پیشداد).
-
جستوجو در متن
-
پاک جان
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [قدیمی، مجاز] pākjān دارای جان پاک؛ دارای روان پاک؛ پاکنهاد؛ پاکباطن.
-
پاک بوم
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی، مجاز] pākbum پاکیزهبوم؛ سرزمین پاک؛ خاک پاک؛ زمین مقدس.
-
پاک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: Pâques] pāk = فصح
-
پاک زن
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [قدیمی، مجاز] pākzan زن پاک؛ زن پاکدامن؛ زن عفیف.
-
پاک کننده
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) pākkonande آنکه چیزی را پاک و تمیز کند.
-
پاک یزدان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] pākyazdān یزدان پاک؛ خداوند.
-
پاک اندیش
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) [قدیمی، مجاز] pāk[']andiš آنکه اندیشۀ پاک دارد؛ پاکاندیشه.
-
پاک چهر
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [قدیمی، مجاز] pākčehr زیبا؛ خوشصورت؛ پاکیزهرو؛ دارای چهرۀ پاک و روشن.
-
پاک روان
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [قدیمی، مجاز] pākravān کسی که ضمیر و درون پاک دارد؛ پاکجان؛ پاکباطن؛ نیکنفس.
-
طاهره
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی: طاهرَة] [قدیمی] tāhere زن پاک؛ زن پاک از نجاست و از عیوب.
-
پاک بازی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) [مجاز] pākbāzi ۱. پاک باختن در قمار.۲. پاک باختن همهچیز در راه عشق.۳. وارستگی.۴. ازخودگذشتگی.
-
ماهوت پاک کن
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [هندی. فارسی] māhutpākkon ابزاری برسمانند که با آن گردوخاک لباس و کلاه را پاک میکنند؛ برس.