کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
داد و بخشش پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
اللـه داد
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی. فارسی] 'allāhdād ۱. [عامیانه] مال خداداده.۲. [قدیمی] خداداد.۴. [قدیمی] آنچه به غنیمت ببرند یا غارت کنند.
-
جستوجو در متن
-
سماحت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: سماحة] [قدیمی] samāhat جوانمرد شدن؛ اهل جود و بخشش شدن؛ جوانمردی؛ بخشش.
-
فغیاز
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹بغیاز› [قدیمی] faqyāz ۱. عطا؛ بخشش؛ انعام؛ شاگردانه: ◻︎ به هر طریق که خواهی همیشه مال دهد / به بخشش و به صله، خیر و صدقه و فغیاز (ابوالعباس: صحاحالفرس: فغیاز).
-
مفضال
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] [قدیمی] mefzāl دارای فضل و بخشش؛ بسیارفضل.
-
استقالت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: استقالَة] [قدیمی] 'esteqālat طلب عفو و بخشش کردن.
-
تنزیر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] tanzir ۱. کم کردن.۲. کم کردن بخشش و عطا.
-
ریزش
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) rizeš ۱. عمل ریختن؛ ریختن چیزی.۲. [مجاز] انعام و بخشش.
-
سخا
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: سخاء] [قدیمی] saxā سخی بودن؛ جود و کرم داشتن؛ بخشش؛ کرم؛ جوانمردی.
-
رغیبه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: رغیبَة] [قدیمی] raqibe ۱. [جمع: رَغائِب] امر خوب و پسندیده؛ هر چیز پسندیده و مرغوب.۲. عطا و بخشش بسیار.
-
افضال
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] 'efzāl ۱. برتر بودن و برتری داشتن در حسب.۲. نیکویی و احسان کردن؛ بخشش کردن.
-
آل
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] [قدیمی] 'āl = سراب۱:◻︎ با عطای کف تو بخشش آل برمک / مثل لجهٴ دریا بُوَد و لمعهٴ «آل» (سلمان ساوجی: ۱۳۶).
-
عطیه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: عطیَّة، جمع: عَطایا و عَطِیّات] 'atiy[y]e چیزی که به کسی بخشیده میشود؛ بخشش؛ دهش.
-
مناولت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: مناوَلة] ‹مناوله› [قدیمی] monāvelat ۱. عطا کردن؛ بخشش کردن.۲. چیزی به یکدیگر دادن و گرفتن.
-
ذوالمن
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی: ذوالمنّ] [قدیمی] zolman[n] ۱. صاحب عطا و بخشش.۲. (اسم، صفت) یکی از صفات خدایتعالی.