کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دائم شدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
دائم التزاید
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] [قدیمی] dā'emottazāyod آنچه پیوسته فزونی گیرد؛ روزافزون؛ رو به فزونی.
-
دائم الخمر
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] dā'emolxamr آنکه پیوسته شراب بخورد و همیشه مست باشد؛ همیشه مست.
-
دائم السفر
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] dā'emossafar آنکه همیشه در سفر باشد.
-
دائم الصلوة
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] [قدیمی] dā'emossalāt آنکه بیشتر اوقات مشغول نمازگزاردن باشد؛ بسیار نمازگزار.
-
دائم الصوم
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] [قدیمی] dā'emosso[w]m آنکه بیشتر ایام روزه بگیرد؛ پیوسته روزهدار.
-
جستوجو در متن
-
ضمانت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: ضَمانة] ze(a)mānat ۱. ضامن شدن؛ کفیل شدن؛ بر عهده گرفتن.۲. [قدیمی] دچار شدن به بیماری دائم که گاهبهگاه شدت کند و موجب زمینگیری شود.