کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خیسیدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
خیسیدن
فرهنگ فارسی عمید
(مصدر لازم) xisidan خیس شدن؛ تر شدن.
-
جستوجو در متن
-
خیس
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) xis ۱. [مقابلِ خشک] ویژگی کسی یا چیزی که با آب یا مایع دیگر مرطوب شده باشد؛ تر.۲. (بن مضارعِ خیسیدن) = خیسیدن
-
آغاردن
فرهنگ فارسی عمید
(مصدر متعدی) ‹آغاریدن› [قدیمی] 'āqārdan ۱. تر کردن؛ خیسانیدن؛ نم کردن: ◻︎ پولاد نرم کی شود و شیرین / گرچه در انگبینْش بیاغاری (ناصرخسرو: ۴۸۹).۲. سرشتن؛ آمیختن.۳. (مصدر لازم) نم کشیدن؛ خیسیدن.