کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خیز تَپ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
گران خیز
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [مقابلِ سبکخیز] [قدیمی، مجاز] gerānxiz آنکه دیر از جا برخیزد؛ دیرجنب: ◻︎ از گرانخیزان خواب صبح فصل گل مباش / میرسد خوابی که بیداری فراموشت شود (رضی دانش: لغتنامه: گرانخیز).
-
گرم خیز
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [قدیمی، مجاز] garmxiz گرمخیزنده؛ چستوچالاک؛ تیزرو.
-
گندم خیز
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) gandomxiz زمینی که از آن گندم فراوان بهدست آید.
-
فتنه خیز
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی. فارسی] [قدیمی] fetnexiz جایی که از آن شر و فساد و فتنه برمیخیزد.
-
غله خیز
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی. فارسی] qallexiz ویژگی مزرعهای که محصول غلۀ آن زیاد باشد.
-
غم خیز
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) [عربی. فارسی] [قدیمی] qamxiz جایی یا چیزی که از آن غم و اندوه برآید.
-
شب خیز
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) šabxiz ۱. خیزنده در شب؛ ویژگی کسی که شب از خواب برخیزد و بیدار بماند.۲. [قدیمی] ویژگی آنکه شب برای عبادت از خواب برخیزد؛ شبزندهدار.
-
سیل خیز
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) [عربی. فارسی] seylxiz ۱. جایی که سیل از آنجا سرازیر شود.۲. زمینی که بیشتر از جاهای دیگر از آن سیل جاری شود.
-
موج خیز
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی. فارسی] mo[w]jxiz = طوفان
-
پیش خیز
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) ‹پیشخیزنده› [قدیمی] pišxiz ۱. آنکه پیشتر یا زودتر برخیزد.۲. (اسم، صفت فاعلی) خدمتکار یا شاگرد چستوچالاک.
-
چشمه خیز
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) [قدیمی] če(a)šmexiz ویژگی زمینی که هر جای آن را بکنند آب بیرون آید؛ ویژگی زمین یا دامنۀ کوهی که بتوان از آن چشمهای جاری ساخت؛ پرآب.
-
نیم خیز
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) nimxiz ۱. ویژگی آنکه یا آنچه بر روی زمین بهطور خمیده حرکت میکند.۲. (قید) حالت بین نشسته و برخاسته؛ خیز کوتاه.
-
نفت خیز
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) naftxiz زمینی که دارای معدن نفت باشد و از آن نفت بیرون آید.
-
سبک خیز
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) [مجاز] sabokxiz ۱. آنکه زود از جا برخیزد برای انجام دادن کاری؛ چستوچالاک؛ چابک.۲. تندرو.۳. جهنده.
-
طرب خیز
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) [عربی. فارسی] [قدیمی] tarabxiz طربانگیز؛ جایی که طرب آورد.