کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خیزآب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
خیزاب
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) xizāb موج آب.
-
واژههای همآوا
-
خیزاب
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) xizāb موج آب.
-
جستوجو در متن
-
شترک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹اشترک› [قدیمی] šotorak ۱. [مصغرِ شتر] شتر کوچک؛ شتربچه.۲. خیزاب؛ موج دریا.
-
موج
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: مَوج، جمع: امواج] mo[w]j جنبش و چینخوردگی سطح آب که بر اثر وزش باد و طوفان یا افتادن چیزی در آب پیدا میشود؛ کوهه؛ آبخیز؛ خیزآب.
-
اشترک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [مصغرِ اشتر] ‹شترک› [قدیمی] 'oštorak ۱. شتر کوچک؛ شتربچه.۲. خیزآب؛ موج دریا: ◻︎ روان شد سپاه پرآشوب سیل / در آن اشترک اشتران خیلخیل (هاتفی: لغتنامه: اشترک).