کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خیر و شر کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
عاقبت به خیر
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی. فارسی. عربی] 'āqebatbexeyr آنکه پایان کار یا زندگیش خوب باشد.
-
جستوجو در متن
-
سانح
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] [قدیمی] sāneh هر واقعه و امری که برای انسان رخ بدهد، چه خیر باشد چه شر.
-
ثنوی
فرهنگ فارسی عمید
(صفت نسبی، منسوب به ثنیٰ) [عربی: ثنویّ] sanavi[y] معتقد به دو اصل و مبدٲ خیر و شر؛ معتقد به دو خدا یا دو صانع برای عالم؛ دوگانهپرست؛ دوآلیست.
-
آهسته خو
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) ‹آهستهخوی› 'āhestexu آرام؛ بیشور و شر.
-
ثنویه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی: ثنویَّة] sanaviy[y]e گروهی که قائل به دو مبدٲ خیر و شر هستند؛ معتقدان به ثنویت. Δ بعضی از نویسندگان اسلامی مانویه و مزدکیه را از این گروه دانسته و آنها را اصحاب اثنین هم خواندهاند.
-
اهرمن لاخ
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] 'ahremanlāx ۱. جای اهریمن.۲. سرزمین شر و فساد.
-
ثنویت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: ثنویّة] sanaviy[y]at ۱. اعتقاد به دو اصل و مبدٲ خیر و شر؛ اعتقاد به دو خدا یا دو صانع برای عالم؛ دوگانهپرستی؛ دوآلیسم.۲. عقیدهای فلسفی که عالم را مرکب از دو اصل میداند.
-
فتنه خیز
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی. فارسی] [قدیمی] fetnexiz جایی که از آن شر و فساد و فتنه برمیخیزد.
-
غائله
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: غائلَة، جمع: غوائل] ‹غایله› qā'ele ۱. شر و فساد.۲. مهلکه؛ آشوب.۳. [قدیمی] سختی و گزند.
-
امار
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] [قدیمی] 'ammār ۱. کسی که بسیار امر میکند.۲. برانگیزاننده به بدی و شر.
-
اهریمن
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [پهلوی: ahriman] ‹آهریمن، آهرامن، آهرمن، آهریمه، آهرن، اهرامن، اهرمن، اهریمه، اهرن› 'ahriman در آیین زردشتی، مظهر شر و فساد و تاریکی و ناخوشی و پلیدی؛ راهنمای بدی؛ شیطان.
-
شیاطین الانس
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] [قدیمی] šayātinol'ons کسانی که به اخلاق فاسد انس میگیرند و دیگران را به شر و فساد در کارهای بد تشویق و ترغیب کنند.
-
دعا
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: دعاء، جمع: اَدعیَة] do'ā ۱. درخواست.۲. نیایش.۳. درخواست از خداوند.۴. (اسم) کلماتی که در اوقات مختلف در مقام استغاثه از خداوند و طلب آمرزش یا درخواست خیر و برکت و برآورده شدن حاجت بخوانند.〈 دعا کردن: (مصدر لازم)۱. درخواست حا...
-
مصلحت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، اسم مصدر) [عربی: مصلَحة، جمع: مصالح] masla(e)hat آنچه باعث خیروصلاح، نفع، و آسایش انسان باشد.〈 مصلحت دیدن: (مصدر متعدی) خیر و صلاح دیدن؛ به خیر و مصلحت پنداشتن؛ مصلحت دانستن〈 مصلحت کردن: (مصدر متعدی) [قدیمی] مشورت کردن؛ صلاح پرسیدن.