کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خیانت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
خیانت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: خیانة، مقابلِ امانت] xiyānat انجام عملی که برخلاف اعتماد دیگران است.
-
واژههای مشابه
-
خیانت پیشه
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی. فارسی] xiyānatpiše = خیانتکار
-
خیانت کار
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی. فارسی] xiyānatkār کسی که خیانت میکند؛ خیانتپیشه؛ خائن؛ خیانتگر.
-
جستوجو در متن
-
خائنانه
فرهنگ فارسی عمید
(صفت، قید) [عربی. فارسی] xā'enāne ویژگی عملی که از روی خیانت انجام یابد؛ به روش خیانتکاران.
-
خب
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: خبّ] [قدیمی] xeb[b] خیانت.
-
خائن
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] xā'en ۱. خیانتکننده؛ خیانتکار.۲. دغل و نادرست.
-
غلول
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] qolul خیانت؛ مکر.
-
خؤون
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] [قدیمی] xa'un خیانتکننده.
-
وطن دشمن
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی. فارسی] [قدیمی] vatandošman آن که به وطن خود خیانت میکند؛ دشمن وطن.
-
غش
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: غشّ] [قدیمی] qaš[š] ظاهر ساختن خلاف آنچه در دل باشد؛ خیانت؛ خدعه؛ گول زدن.〈 غش کردن: (مصدر لازم) [قدیمی] خیانت کردن.
-
اختزال
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] 'extezāl ۱. خودکامگی.۲. خیانت در امانت.
-
ناراستی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) nārāsti ۱. کجی.۲. دغلی؛ خیانت.
-
افترا
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: افتراء] 'efterā تهمت زدن؛ به دروغ نسبت خیانت یا گناه به کسی دادن.