کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خیال اصفهانی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
بی خیال
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [فارسی. عربی] bixiyāl ۱. بیفکر؛ بیاندیشه.۲. بیغم.
-
پریشان خیال
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [فارسی. عربی] [قدیمی، مجاز] parišānxiyāl پریشانحواس؛ پریشانفکر؛ پراکندهفکر.
-
هردم خیال
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [فارسی. عربی] [قدیمی] hardamxiyāl آنکه هردم فکر و خیال تازه به سرش بزند؛ مردد؛ نااستوار.
-
خیال اندیش
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی. فارسی] [قدیمی] xiyāl[']andiš = خیالباف
-
خیال باف
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی. فارسی] [مجاز] xiyālbāf کسی که همواره در عالم خیال سِیر میکند و هر کاری را در عالم خیال انجام میدهد و به مرحلۀ عمل نمیرساند.