کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خَهَ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
خه
فرهنگ فارسی عمید
(شبه جمله) [قدیمی] xah ۱. برای بیان تحسین گفته میشد؛ آفرین؛ احسنت.۲. برای بیان خشنودی و خوشحالی گفته میشد؛ خوشا.〈 خهخه: [قدیمی] = خه
-
واژههای همآوا
-
خه
فرهنگ فارسی عمید
(شبه جمله) [قدیمی] xah ۱. برای بیان تحسین گفته میشد؛ آفرین؛ احسنت.۲. برای بیان خشنودی و خوشحالی گفته میشد؛ خوشا.〈 خهخه: [قدیمی] = خه
-
جستوجو در متن
-
خهی
فرهنگ فارسی عمید
(شبه جمله) [قدیمی] xahi = خه
-
هجی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [مٲخوذ از عربی، مُمالِ هجاء] [قدیمی] heji هجو؛ بدگویی: ◻︎ شاعران را خه و احسنت مدیح / رودکی را خه و احسنت هجیست (شهیدبلخی: شاعران بیدیوان: ۲۸).
-
بخ
فرهنگ فارسی عمید
(شبه جمله) [عربی] [قدیمی] bax[x] کلمهای برای مدح و اظهار خشنودی و مسرت یا تمجید؛ زه؛ خه؛ خوشا؛ آفرین.
-
درادوزا
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [قدیمی] darrāduzā ۱. دراننده و دوزنده.۲. کسی که خوب ببرد و خوب بدوزد.۳. [مجاز] شخص باتجربه و دانا که هرگاه کار خطا و ناصواب از او سر بزند بهزودی و خوبی اصلاح کند: ◻︎ خهخه ای دلبر درادوزا / خوب میدرّی و خوش میدوزی (کمالالدیناسماعیل: ۷۲۵)...
-
بنام ایزد
فرهنگ فارسی عمید
(شبه جمله) [= به نام خدا] [قدیمی] benām[']izad در حال تعجب از خوبی و زیبایی چیزی یا کسی و برای دفع چشم زخم گفته میشد؛ ماشاءاللّه؛ چشم بد دور؛ نامِ خدا: ◻︎ خوبت آراست ای غلام ایزد / چشم بد دور خه بنامایزد (سنائی۲: ۳۸۶). Δ گاهی در شعر مخفف ...
-
آفرین
فرهنگ فارسی عمید
(شبهجمله) [پهلوی: āfrin] 'āfarin ۱. در برابر کار خوب کسی به او میگویند، فری؛ زه؛ زهی؛ خه؛ خهی؛ احسنت؛ بارکالله: ◻︎ بر آن «آفرین» کآفرین آفرید / مکان و زمان و زمین آفرید (فردوسی: ۶/۲۴۱).۲. (ادبی) [مجاز] شعری که در آن دیگری را ستایش کرده باشند؛ ...