کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خو باز کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
آتش خو
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) ‹آتشخوی› 'ātašxu تندخو؛ بدخو.
-
آزاده خو
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) ‹آزادهخوی› 'āzādexu ۱. کسی که خوی آزادگان دارد؛ دارای خلق آزادان.۲. اصیل و نجیب.
-
آشفته خو
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) ‹آشفتهخوی› 'āšoftexu تندخو.
-
آهسته خو
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) ‹آهستهخوی› 'āhestexu آرام؛ بیشور و شر.
-
بی خو
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [قدیمی] bixo[w] پاکشده از علف هرز؛ زمینی که گیاه هرزه نداشته باشد.
-
کافر خو
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی. فارسی] kāfe(a)rxu ۱. آنکه خوی کافران دارد.۲. ستمگر.
-
گران خو
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) ‹گرانخوی› [قدیمی، مجاز] gerānxu بدخو؛ ناسازگار.
-
پاک خو
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) ‹پاکخوی› [قدیمی، مجاز] pākxu پاکیزهخوی؛ خوشخلق؛ خوشخو.
-
پاکیزه خو
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) ‹پاکیزهخوی› [مجاز] pākizexu پاکیزهخلق؛ خوشخلق؛ خوشخو.
-
زشت خو
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) ‹زشتخوی› zeštxu بدخو؛ بدخلق.
-
نرم خو
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [مقابلِ تندخو] [مجاز] narmxu ملایم؛ خوشخو.
-
نیک خو
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) ‹نیکخوی› nikxu خوشخو؛ خوشاخلاق.
-
تنگ خو
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) ‹تنگخوی› [قدیمی، مجاز] tangxu بدخو؛ بدخلق.
-
درشت خو
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) ‹درشتخوی› [قدیمی، مجاز] doroštxu تندخو؛ بدخو؛ بدخلق.
-
خوش خو
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) ‹خوشخوی› xošxu = خوشاخلاق