کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خویش کار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
خویش کار
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [قدیمی] xiškār وظیفهشناس.
-
خویش کار
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [قدیمی] xiškār کشاورز؛ دهقان: ◻︎ به سالی ز دینار من صدهزار / ببخشید بر مردمِ خویشکار (فردوسی۴: ۶/۱۲۰).
-
واژههای مشابه
-
بی خویش
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) ‹بیخویشتن› (تصوف) [قدیمی] bixiš خارجشده از حالت طبیعی خود و فانیشده در معشوق.
-
خویش بین
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [قدیمی، مجاز] xišbin = خودبین: ◻︎ خویشبین چون از کسی جرمی بدید / آتشی در وی ز دوزخ شد پدید (مولوی: ۱۶۹).
-
خویش کام
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [قدیمی] xiškām = خودکام
-
جستوجو در متن
-
جناس
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] (ادبی) jenās در بدیع، آوردن دو یا چند کلمه که در تلفظ شبیه هم یا همجنس اما در معنی مختلف باشد، مانندِ کلمۀ «نای» در این شعر: چون نای بینوایم از این نای بینوا / شادی ندید هیچکس از نای بینوا (مسعودسعد: ۳۱). نای اول آلت موسیقی و نای ...
-
کار
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، اسم مصدر) [پهلوی: kar] kār ۱. آنچه کسی انجام میدهد؛ عمل.۲. فعالیتی که فرد در ازای آن پول دریافت میکند؛ پیشه؛ شغل.۳. آنچه فرد را به خود مشغول میکند؛ سرگرمی.۴. وظیفه.۵. گرفتاری؛ مشغولیت.۶. کار گرهخورده؛ مشکل.۷. [مجاز] محصول؛ تولیدشده؛ اثر: ای...
-
آخرالامر
فرهنگ فارسی عمید
(قید) [عربی] 'āxerol'amr آخر کار؛ پایان کار؛ عاقبت کار؛ سرانجام.
-
اعمال
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] 'e'māl ۱. به کار بردن؛ به کار بستن.۲. [قدیمی] کار فرمودن.
-
عاقبت الامر
فرهنگ فارسی عمید
(قید) [عربی: عاقبةَالامر] 'āqebatol'amr آخر کار؛ پایان کار؛ سرانجام؛ در پایان کار.
-
کم کار
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [مقابلِ پرکار] kamkār آنکه کم کار میکند.
-
گستاخ کار
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [قدیمی] gostāxkār بیباک و بیپروا در انجام دادن کار.
-
شب کار
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) šabkār ویژگی که در شب کار میکند.