کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خوش خدمت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
خوش خدمت
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [فارسی. عربی] xošxedmat ویژگی کسی که خوب خدمت میکند و فرمان بزرگتر خود را خوب انجام میدهد.
-
واژههای مشابه
-
دل خوش
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [مجاز] delxoš خوشدل؛ خوشحال؛ مسرور؛ شادمان؛ خشنود.
-
شب خوش
فرهنگ فارسی عمید
(شبه جمله) šabxoš عبارتی که در شب خصوصاً هنگام خداحافظی در شب میگویند؛ شب بهخیر.
-
خوش آواز
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) xoš[']āvāz دارای آواز و صدای خوشایند و دلنشین.
-
خوش آهنگ
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) xoš[']āhang دارای آهنگ و صدای خوشایند و دلنشین.
-
خوش اخلاق
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [فارسی. عربی] xoš[']axlāq دارای اخلاق نیک.
-
خوش اقبال
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [فارسی. عربی] xoš[']eqbāl = خوششانس
-
خوش الحان
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [فارسی. عربی] xoš[']alhān خوشآواز.
-
خوش اندام
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) xoš[']andām دارای قدوقامت و اندام زیبا.
-
خوش باور
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) xošbāvar ویژگی کسی که خبر یا سخنی را زود باور میکند؛ سادهدل؛ سادهلوح؛ زودباور.
-
خوش بخت
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [مقابلِ بدبخت] xošbaxt خوشطالع؛ خوشاقبال؛ نیکاختر؛ سعادتمند.
-
خوش برخورد
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) xošbarxord ویژگی کسی که با خوشرویی و مهربانی با مردم روبهرو میشود؛ مردمدار؛ مهربان.
-
خوش برش
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) xošboreš ویژگی لباسی که پارچۀ آن خوب بریده و دوخته شده باشد.
-
خوش بو
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) ‹خوشبو، خوشبوی، خوشبوی› xošbu دارای بوی خوش؛ معطر.