کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خوشگوار خوشگوار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
گوارنده
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) govārande آنچه گوارا باشد و خوب هضم شود؛ خوشگوار.
-
شیرین گوار
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) [قدیمی، مجاز] širingovār خوشمزه و لذیذ؛ خوشگوار.
-
عذب
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] [قدیمی] 'azb ۱. پاکیزه.۲. گوارا؛ خوشگوار.
-
سلسال
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] ‹سلسل، سلاسل› [قدیمی] salsāl ۱. آب روان و گوارا.۲. می خوشگوار.
-
سلسل
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] ‹سلسال› [قدیمی] salsal ۱. آب روان گوارا.۲. می خوشگوار.
-
چهارجوی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹چارجوی› [قدیمی] ča(ā)hārjuy در روایات، چهار نهر بهشتی که آب گوارا، انگبین، شیر، و بادۀ خوشگوار در آنها جاری است.
-
زلال
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] zolāl ۱. ویژگی آب صاف و گوارا؛ شیرین و خوشگوار.۲. (اسم) [مجاز] آب صاف و گوارا.
-
سلسبیل
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] salsabil ۱. نام چشمهای در بهشت.۲. (صفت) [قدیمی، مجاز] نرم و روان.۳. (صفت) [قدیمی، مجاز] آب روان و گوارا.۴. (صفت) [قدیمی، مجاز] می خوشگوار.
-
آب
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [پهلوی: āp] ‹آو، او› 'āb ۱. (شیمی) مادهای مایع، بیطعم، بیبو، و مرکب از اکسیژن و هیدروژن با فرمول شیمیایی H۲O که در طبیعت به مقدار زیاد موجود است و سه ربع روی زمین را فراگرفته. در صد درجۀ سانتیگراد جوش میآید و در صفر درجۀ سانتیگراد من...