کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خورجین پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
باردان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] bārdān ۱. جای بار؛ هرچه در آن کالا یا باری میگذارند.۲. خورجین؛ جوال.
-
توشه دان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹توشدان› [قدیمی] tušedān ۱. خورجین؛ کیسه.۲. ظرفی یا جایی که توشه را در آن بگذارند.