کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خوارگی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
می خوارگی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) meyxāregi میخواری؛ بادهخواری؛ بادهنوشی.
-
شکم خوارگی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) [قدیمی، مجاز] šekamxāregi پرخوری.
-
شراب خوارگی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) [عربی. فارسی] šarābxāregi شرابخواری؛ میخوارگی؛ شرابخوار بودن؛ بادهپرستی.
-
نمک خوارگی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) [قدیمی، مجاز] namakxāregi نمکخوار بودن؛ عمل نمکخواره.
-
جستوجو در متن
-
کار
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، اسم مصدر) [پهلوی: kar] kār ۱. آنچه کسی انجام میدهد؛ عمل.۲. فعالیتی که فرد در ازای آن پول دریافت میکند؛ پیشه؛ شغل.۳. آنچه فرد را به خود مشغول میکند؛ سرگرمی.۴. وظیفه.۵. گرفتاری؛ مشغولیت.۶. کار گرهخورده؛ مشکل.۷. [مجاز] محصول؛ تولیدشده؛ اثر: ای...