کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خواجه سرا پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
خواجه سرا
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [قدیمی] xājesarā مرد خایهکشیده یا غلام خصیشده که در حرمسرا و اندرون خانۀ بزرگان خدمت میکرده.
-
واژههای مشابه
-
خواجه باشی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فارسی. ترکی] xājebāši در دورۀ قاجار، رئیس خواجگان و بزرگتر خواجهسرایان.
-
خواجه تاش
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [فارسی. ترکی] [قدیمی] xājetāš ۱. هریک از غلام یا نوکرانی که یک خواجه یا رئیس دارند: ◻︎ من و تو هر دو خواجهتاشانیم / بندۀ بارگاه سلطانیم (سعدی: ۱۰۵).۲. [مجاز] همردیف؛ همقطار.
-
جستوجو در متن
-
دژکام
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [پهلوی: duškām] ‹دژکامه، دژاکام، دژاکامه› [قدیمی] dožkām ۱. ویژگی کسی که به کام و آرزوی خود نرسیده؛ اندوهگین: ◻︎ یکی نامه نوشت از ویس دژکام / به رامین نکوبخت و نکونام (فخرالدیناسعد: ۲۵۷).۲. خشمناک.۳. زاهد و پرهیزکار.۴. خواجۀ سرا.