کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خنگ عاج پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
خنگ بید
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) [قدیمی] xengbid = خار١: ◻︎ تن خنگبید ارچه باشد سپید / به تری و نرمی نباشد چو بید (رودکی: ۵۴۲).
-
خنگ سار
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [قدیمی] xengsār ویژگی کسی که تمام موهای سرش سفید باشد؛ سرسفید؛ سفیدمو: ◻︎ چند بگشت این زمانه بر سر من / گرد جهان کرد خنگسار مرا (ناصرخسرو: ۱۲۵).
-
نقره خنگ
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی. فارسی] [قدیمی] noqrexeng اسب سفید به رنگ نقره.