کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خنداندن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
خنداندن
فرهنگ فارسی عمید
(مصدر متعدی) ‹خندانیدن› xandāndan کسی را به خنده آوردن.
-
جستوجو در متن
-
خندان
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) xandān ۱. خندهکننده.۲. (قید) درحال خندیدن.۳. [مجاز] شکفته و بازشده: گل خندان، پستهٴ خندان.۴. (بن مضارعِ خنداندن) = خنداندن
-
شکلک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی. فارسی، مصغرِ شکل] še(a)klak تغییر دادن شکل و حالت اعضای صورت برای مسخره کردن یا خنداندن.〈 شکلک درآوردن: (مصدر لازم) ادا درآوردن با اعضای صورت.