کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خلوت گزیده پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
خلوت خانه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی. فارسی] [قدیمی] xalvatxāne ۱. خانۀ خالی از اغیار که بیگانه در آن نباشد.۲. (تصوف) محل رازونیاز سالک.
-
خلوت سرا
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی. فارسی] ‹خلوتسرای› [قدیمی] xalvatsarā = خلوتخانه
-
خلوت گزین
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی. فارسی] xalvatgozin = خلوتنشین
-
خلوت نشین
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی. فارسی] [مجاز] xalvatnešin ۱. کسی که در جای خلوت مینشیند و در تنهایی و گوشهنشینی به سر میبرد.۲. [قدیمی] پارسا؛ عابد.
-
جستوجو در متن
-
گزین
فرهنگ فارسی عمید
(بن مضارعِ گزیدن) gozin ۱. = گزیدن۲. گزیننده (در ترکیب با کلمه دیگر): خلوتگزین، عشرتگزین.۳. گزیده؛ انتخابشده.〈 گزین کردن: (مصدر متعدی) [قدیمی] انتخاب کردن؛ برگزیدن.