کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خلخال پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
خلخال
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمع: خَلاخیل] xalxāl حلقۀ فلزی که زنان برای زینت به مچ پای خود میاندازند.
-
جستوجو در متن
-
مخلخل
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] [قدیمی] moxalxal دارای خلخال (در پا).
-
پارنجن
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹پایبرنجن، پاورنجن، پاورنجن، پااورنجن› [قدیمی] pāranjan حلقۀ فلزی که زنان به مچ پا ببندند؛ خلخال.
-
پای برنجن
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] pāybe(a)ranjan حلقۀ فلزی از جنس طلا یا نقره که زنان به مچ پا میبندند؛ خلخال.