کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خلاف آمدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
خلاف کار
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی. فارسی] xa(e)lāfkār کسی که مرتکب خلاف میشود.
-
جستوجو در متن
-
برگردیدن
فرهنگ فارسی عمید
(مصدر لازم) ‹بردیدن› bargardidan ۱. برگشتن؛ واپس آمدن؛ بازآمدن؛ مراجعت کردن.۲. خلاف کردن؛ اعراض کردن؛