کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خلا پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
خلا
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: خلاء] xala' ۱. جای خالی.۲. [قدیمی] جایی که در آن کسی نباشد؛ خلوت.۳. (فیزیک) فضایی که مادهای در آن نباشد؛ جای خالی از هوا.
-
خلا
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: خلاء] [عامیانه] xalā ۱. مستراح.۲. = خلٲ
-
واژههای همآوا
-
خلع
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] xal' ۱. عزل کردن کسی از شغل و عمل خود؛ برکنار کردن.۲. کندن؛ برکندن: خلع لباس.
-
خلع
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمعِ خِلعَة] [قدیمی] xela' = خلعت
-
خلع
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] (فقه، حقوق) xol' طلاق دادن زن با گرفتن مالی از او یا بخشیدن مهریۀ خودش.
-
جستوجو در متن
-
جایی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عامیانه] jāyi مستراح؛ مبال؛ مبرز؛ بیتالخلا؛ خلا؛ آبشتنگاه.