کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خطیری پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
لاله سار
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹لالهسر› (زیستشناسی) lālesār مرغی خوشآواز: ◻︎ پراگنده با مشکدم سنگخوار / خروشان به هم شارک و لالهسار (خطیری: شاعران بیدیوان: ۲۹۲).
-
مشک دم
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [سنسکریت. فارسی] (زیستشناسی) [قدیمی] mo(e)škdam پرندهای سیاهرنگ و خوشآواز: ◻︎ پراکنده با مشکدم سنگخوار / خروشان به هم شارک و کبک و سار (خطیری: شاعران بیدیوان: ۲۹۲).
-
خرمک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹خورمک، خرتک، خزمک› xa(o)rmak مهرۀ سیاهوسفید که برای دفع چشمزخم به گردن اطفال ببندند؛ چشمزد: ◻︎ ترسم چشمت رسد که سخت خطیری / چون که نبندند خرمکت به گلو بر (منجیک: شاعران بیدیوان: ۲۲۶).