کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خطر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
خطر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمع: اَخطار] xatar ۱. آنچه مایۀ تلف شدن کسی یا چیزی است.۲. [قدیمی] بلندی قدر و مقام؛ شرف؛ بزرگی: ◻︎ از خطر کردن بزرگی و «خطر» جویم همی / این مثل نشنیدهای کاندر خطر باشد «خطر» (امیرمعزی: ۳۳۳).۳. (اسم مصدر) [قدیمی] نزدیکی به هلاک.۴. [قدیم...
-
جستوجو در متن
-
اخطار
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمعِ خَطر] [قدیمی] 'axtār = خطر
-
بازارگان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [قدیمی] bāzārgān = بازرگان: ◻︎ از خطر بندد خطر زآنرو که سود دهچهل / برنبندد گر بترسد از خطر بازارگان (؟: لغتنامه: بازارگان).
-
مخاطره
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: مخاطَرَة] moxātere ۱. خطر.۲. (اسم مصدر) [قدیمی] خود را به خطر انداختن.۳. [قدیمی] خطرناک.
-
ریسک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: risque] risk ۱. احتمال خطر.۲. (اسم مصدر) [عامیانه] اقدام به کاری که نتیجۀ آن معلوم نبوده و احتمال خطر یا ضرر وجود داشته باشد.
-
یاکند
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زمینشناسی) [قدیمی] yākand = یاقوت: ◻︎ کجا تو باشی گردند بیخطر خوبان / جمست را چه خطر هر کجا بُوَد یاکند (شاکر بخاری: شاعران بیدیوان: ۴۶).
-
بی آزار
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [قدیمی] bi'āzār کسی یا چیزی که آزار نمیرساند؛ بیخطر: حیوان بیآزار.
-
تغریر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] taqrir چیزی را در معرض هلاک قرار دادن؛ به خطر افکندن.
-
خوش خیم
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [مقابلِ بدخیم] (پزشکی) xošxim ویژگی تومور یا غدۀ بیخطر: تومور خوشخیم.
-
چاو
فرهنگ فارسی عمید
(بن مضارعِ چاویدن) [قدیمی] čāv = چاویدن〈 چاوچاو: (اسم صوت) [قدیمی] سروصدای پرنده به هنگام خطر.
-
خطرناک
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی. فارسی] xatarnāk ۱. ویژگی کسی یا چیزی که باعث خطر میشود؛ پرخطر.۲. [قدیمی] باارزش؛ پربها.
-
هشدار
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، اسم مصدر) hošdār سخن، علامت، یا حرکتی که برای آگاهاندن و تنبیه به کار میرود؛ اعلام خطر؛ اخطار.
-
کانگورو
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: kangourou] (زیستشناسی) kāngo[u]ro[u] پستاندار علفخوار، از خانوادۀ کیسهداران، بومی استرالیا با دستهای کوتاه و پاهای بلند که در هنگام خطر خیزهای بلندی برمیدارد.
-
غریب کش
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) [عربی. فارسی] [مجاز] qaribkoš ۱. ویژگی آنکه غریبان را آزار و اذیت میکند.۲. (صفت) ویژگی گردنه یا جادهای که برای رانندگان ناآشنا خطرناک است.