کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خطبه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
خطبه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: خطبَة] [قدیمی] xetbe خواستگاری و ازدواج.
-
خطبه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، اسم مصدر) [عربی: خطبَة، جمع: خُطَب] [قدیمی] xotbe ۱. وعظ و سخنرانی امامجمعه قبل از آغاز نماز.۲. مقدمه یا دیباچۀ کتاب.
-
جستوجو در متن
-
خطب
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمعِ خُطبَة] [قدیمی] xotab = خُطبه
-
امام جمعه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] 'emāmjom'e پیشنمازِ خوانندۀ خطبه در نمازجمعه که دیگران به او اقتدا میکنند.
-
خطیب
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمع: خُطَباء] xatib ۱. کسی که خطبه میخواند.۲. سخنران.
-
ناکح
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی] [قدیمی] nākeh آنکه خطبۀ عقد ازدواج را میخواند؛ عاقد.
-
خطابه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: خطابة] [قدیمی] xe(a)tābe ۱. وعظ و سخنرانی کردن.۲. (اسم) خطبه؛ وعظ.
-
ستایشگاه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (ادبی) [قدیمی] setāyešgāh = تخلص: ◻︎ به نام و کنیتت آراسته باد / ستایشگاه شعر و خطبه تا حشر (عنصری: ۳۳۲).
-
زناشوهری
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) [قدیمی] zanāšo[w]hari ۱. زنوشوهری؛ زناشویی.۲. زنوشوهر شدن: ◻︎ این دو نوا کز پی رامشگریست / خطبهای از بهر زناشوهریست (نظامی۱: ۴۲).
-
سخنرانی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) soxanrāni ۱. سخن گفتن برای مردم؛ نطق کردن؛ خطبه خواندن.۲. (اسم) سخنانی که توسط یک نفر در جلسه بیان میشود.۳. (اسم) جایی که سخنانی ادا میشود و گروهی برای گوش کردن به آن جمع میشوند