کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خشت مسجد پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
خشت خشت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم صوت) [قدیمی] xeštxešt = خشخش: ◻︎ خشتخشت موش در گوشش رسید / خفت مردی، شهوتش کلی رمید (مولوی: ۸۹۶).
-
خشت زن
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) xeštzan = خشتکار
-
خشت کار
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) xeštkār ۱. کسی که گِل به قالب میزند و خشت درست میکند.۲. کسی که کارش آجرچینی و بنا کردن دیوارهای ساختمان با خشت یا آجر است.
-
خشت مال
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) xeštmāl = خشتکار