کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خزان کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
تنعم
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] tana''om ۱. به نعمت رسیدن.۲. به نازونعمت پرورش یافتن.۳. مال و ثروت پیدا کردن.۴. [قدیمی] تفاخر؛ جلوهفروشی: ◻︎ آن همه ناز و تنعم که خزان میفرمود / عاقبت در قدم باد بهار آخر شد (حافظ: ۳۴۰).
-
زارزار
فرهنگ فارسی عمید
(قید) zārzār با سوز و اندوه شدید: زارزار گریستم.〈 زارزار سوختن: (مصدر لازم) [قدیمی] به خواری و زبونی آتش گرفتن و سوختن.〈 زارزار کشتن: (مصدر متعدی) [قدیمی] با ذلت و خواری و زبونی کشتن.〈 زارزار نالیدن: (مصدر لازم) ناله کردن از سوز دل؛ س...
-
خون
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [پهلوی: xūn, xōn] xun ۱. (زیستشناسی) مایعی سرخرنگ و مُرکب از گلبول قرمز، گلبول سفید، پلاسما، و ذرات شناور که در تمام رگها جریان دارد.۲. (اسم مصدر) [مجاز] قتل؛ کشتار: خون ناحق.۳. [قدیمی، مجاز] پیوند نژادی.〈 خون خوردن: (مصدر لازم) [مجاز]۱...