کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خزانه 1 پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
خزائن
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] xazā'(y)en ۱. [جمعِ خِزانَة] = خزانه۲. [جمعِ خَزینَة] = خزینه
-
گنج بان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [قدیمی] ganjbān نگهبان گنج؛ خزانهدار.
-
گنجور
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [پهلوی: ganĵbar] [قدیمی] ganjur صاحبگنج؛ خزانهدار.
-
مخزون
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] [قدیمی] maxzun ذخیرهشده؛ در خزانه نهادهشده.
-
گنج خانه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] ganjxāne جای نگهداری گنج؛ خزانه؛ مخزن.
-
گهبد
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [قدیمی] gahbo(a)d ۱. خزانهدار.۲. صراف.
-
گنجینه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ganjine جای نگه داشتن چیزهای گرانبها؛ منسوب به گنج؛ جای گنج؛ خزانه.
-
کلیددار
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [یونانی. فارسی] keliddār کسی که کلید ساختمان یا مؤسسه یا خزانه در دست اوست؛ دارندۀ کلید.
-
خازن
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) xāzen ۱. (برق) آلتی در بعضی دستگاههای برقی که انرژی برق در آن ذخیره میشود، جریان مستقیم را مسدود میکند، و جریان متناوب را عبور میدهد.۲. (صفت) [جمع: خَزَنَة و خُزّان] [قدیمی] نگهبان خزانه؛ خزانهدار.
-
بیت المال
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: بَیتالمال] beytolmāl ۱. [مجاز] اموال عمومی متعلق به دولت اسلامی.۲. خزانۀ دولت اسلامی.
-
خزینه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [مٲخوذ از عربی، مُمالِ خزانَة] xazine ۱. حوض آب گرم بزرگی در حمامهای قدیمی برای شستشو و غسل.۲. = خزانه
-
گنج دان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] ganjdān خزانه؛ گنجینه؛ جای نگهداری گنج: ◻︎ همه گنج این گنجدان آن توست / سر و تاج ما هم به فرمان توست (نظامی۶: ۱۱۱۲).
-
سقلاط
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [معرب، مٲخوذ از یونانی؟] [قدیمی] se(a)qlāt = سقلاطون: ◻︎ ز بس شقایق گویی خزانهدار فلک / به گرد دامن کهسار میکشد سقلاط (نزاری: لغتنامه: سقلاط).
-
توتکی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹توبکی› [قدیمی] tutaki ۱. گنجینه؛ مخزن.۲. خزانه.۳. در دورۀ سامانیان، واحد شمارش پول؛ درم: ◻︎ به ابر رحمت ماند همیشه کفّ امیر / چگونه ابر کجا توتکیش باران است (عماره: شاعران بیدیوان: ۳۵۳).
-
صاحب جمع
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی] [قدیمی] sāhebjam' ۱. در دورۀ مغول، مٲمور جمعآوری مالیات که مالیات رعایا را بهاقساط وصول میکرد.۲. در دورۀ صفویه تا قاجار، کسی که مسئول ضبط و نگهداری نوعی اموال دیوانی بود: صاحبجمع آبدارخانه، صاحبجمع جباخانه، صاحبجمع خزانه.