کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خزانهخانه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
خزانه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: خِزانَة، جمع: خزائِن] xazāne ۱. جایی که در آن پول و چیزهای گرانبها را حفظ و نگهداری میکنند.۲. گنج.۳. (نظامی) محل قرار گرفتن گلوله در سلاحهای گرم.۴. = خزینه۵. (کشاورزی) قطعه زمینی که در آن تخم بعضی گیاهان، گلها، یا درختان را میکارند ...
-
خانه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [پهلوی: xānak] xāne ۱. بنایی که انسان، بهویژه خانواده در آن زندگی میکند؛ منزل.۲. جایی که جانوران در آن زندگی میکنند؛ لانه؛ کنام.۳. هریک از چندضلعیهای موجود در یک صفحه: خانهٴ شطرنج، پیراهن چهارخانه.۴. [قدیمی] اتاق.۵. مکان انجام دادن کاری، ما...
-
خزانه دار
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی. فارسی] xazānedār ۱. رئیس خزانه؛ تحویلدار.۲. (صفت) [قدیمی، مجاز] حفاظتکننده.
-
خزانه داری
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) [عربی. فارسی] xazānedāri ۱. شغل و عمل خزانهدار.۲. محلی در وزارت دارایی که درآمدهای دولت در آنجا جمع میشود.
-
آب خانه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] 'ābxāne ۱. وضوخانه.۲. = مستراح
-
آتش خانه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) 'ātašxāne ۱. کوره.۲. جای روشن کردن آتش.۳. آن قسمت از ماشین یا کارخانه که مواد سوختنی در آن ریخته میشود و آتش میگیرد.۴. آتشکده.۵. اسلحهخانه.
-
اسلحه خانه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی. فارسی] (نظامی) 'asle(a)hexāne جای نگهداری انواع سلاحها؛ جبهخانه؛ قورخانه.
-
ایاغی خانه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [ترکی. فارسی] [قدیمی] 'ayāqixāne جای آماده کردن شراب یا شربت؛ آبدارخانه.
-
آفرین خانه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] 'āfarinxāne جایی که در آن نماز بخوانند و عبادت پروردگار کنند؛ نمازخانه.
-
اخته خانه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [ترکی. فارسی] [قدیمی] 'axtexāne جایی که اسبها را اخته میکردند؛ طویله.
-
ادب خانه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی. فارسی] 'adabxāne ۱. [منسوخ] دبستان؛ مکتب؛ مدرسه.۲. [قدیمی] مستراح.
-
آش خانه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) 'āšxāne آشپزخانه؛ مطبخ.
-
باج خانه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹باژخانه، باجگاه› [قدیمی] bājxāne = باجگاه
-
بندی خانه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] bandixāne جای اسیران و بندیان.
-
کتب خانه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی. فارسی]=[قدیمی] kotobxāne = کتابخانه