کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خرک پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
خرک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [مصغرِ خر] xarak ۱. خر کوچک.۲. (ورزش) در ژیمناستیک، وسیلهای به شکل چهارپایهای چوبی.۳. چهارپایۀ بزرگی که تختۀ درازی بر روی آن نصبشده و کارگران ساختمانی هنگام کار کردن بالای آن میایستند.۴. در نجاری، سهپایهای که چوب را برای بریدن بر روی آن ق...
-
جستوجو در متن
-
مشط
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (موسیقی) [قدیمی] ma(e,o)št = خرک
-
خارک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [مصغرِ خار] (زیستشناسی) xārak ۱. خار کوچک.۲. نوعی خرمای زرد و خشک؛ خرک.
-
قانون
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [معرب، مٲخوذ از یونانی] (موسیقی) qānun از آلات موسیقی شبیه سنتور که خرکهای متعدد دارد و با مضرابهایی بر انگشتان دست نواخته میشود.
-
ژیمناستیک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: gymnastique] (ورزش) žimnāstik از رشتههای ورزشی که از حرکات هماهنگ بر روی زمین یا با وسایلی همچون بارفیکس، پارالل، خرک، تاب، و امثال آنها انجام میشود.