کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خرم ده پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
خرم دین
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) xorramdin ۱. هریک از پیروان بابک خرّمی (رهبر ایرانی خرمدینان که قیام آنان علیه خلفای عباسی را رهبری کرد).۲. [مجاز] کسی که به محرّمات دینی بیاعتقاد یا بیتوجه باشد؛ اِباحتی.
-
جستوجو در متن
-
آباد
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [پهلوی: āpāt، مقابلِ ویران] 'ābād ۱. ویژگی جایی که مردم در آن زندگی میکنند: ◻︎ مانند تو آدمی در آباد و خراب / باشد که در آیینه توان دید و در آب (سعدی۲: ۷۱۵).۲. ویژگی جایی که آب و گیاه دارد و باصفا و بارونق است؛ خُرم: ◻︎ بدو گفت کای خواجهٴ ...