کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خرمای نارس پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
بلح
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] [قدیمی] balah خرمای نارس.
-
بسر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] [قدیمی] bosr ۱. هرچیز تازه و نو.۲. خرمای نارس؛ خرمایی که تازه رنگش زرد شده و هنوز خوب نرسیده است.
-
کلوند
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹کلونده› (زیستشناسی) [قدیمی] kalvand ۱. خیار بزرگ که برای تخم نگه دارند؛ خیار.۲. خربزۀ نارس.۳. انجیر و خرمای خشک که به نخ بکشند.