کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خربزه بریدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
خربزه زار
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) xarbozezār زمینی که در آن خربزه میکارند؛ جالیز.
-
جستوجو در متن
-
برش
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) boreš ۱. بریدن.۲. بریدن پارچه طبق اندازۀ معیّن، برای دوختن پارچه.۳. (اسم) قاچ خربزه یا هندوانه.۴. [عامیانه، مجاز] لیاقت و شایستگی در انجام کار.۵. تیز بودن؛ برندگی.۶. (اسم) [مجاز] مقطعی از زمان.