کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خربزه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
خربزه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹خربوزه، خربز› (زیستشناسی) xarboze ۱. میوهای بیضیشکل، درشت، شیرین، معطر، و آبدار با پوست ضخیم.۲. بوتۀ این میوه که کوتاه و ساقههایش بر روی زمین خوابیده است.〈 خربزهٴ ابوجهل: (زیستشناسی) حنظل
-
واژههای مشابه
-
خربزه زار
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) xarbozezār زمینی که در آن خربزه میکارند؛ جالیز.
-
جستوجو در متن
-
خربوزه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) xarbuze = خربزه
-
مبطخه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: مبطخَة، جمع: مباطِخ] [قدیمی] mabtaxe جالیز خربزه.
-
باغتره
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] bāqtare کشتزار خربزه، هندوانه، خیار، و مانندِ آنها.
-
کمبزه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) komboze نوعی میوه شبیه خربزۀ نارس.
-
لاهوره
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] lāhure قاش خربزه یا هندوانه و امثال آنها.
-
خربز
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) [قدیمی] xarboz ۱. خربزه.۲. هندوانه.
-
جالیزکاری
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) (کشاورزی) jālizkāri کاشتن خربزه، هندوانه، خیار، و مانند آن.
-
توبزه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] tubaze بیخوبن بیارۀ خربزه.
-
جالیز
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹پالیز، فالیز› (کشاورزی) jāliz کشتزاری که در آن خربزه، هندوانه، خیار، و مانند آن میکارند.
-
باشنگان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] bāšangān پالیز؛ جالیز؛ زمینی که در آن خیار، خربزه، و مانندِ آنها کاشته باشند.
-
بطیخ
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] (زیستشناسی) [قدیمی] bettix ۱. خربزه.۲. هندوانه.۳. کدو.