کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خراشیدگی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
خریش
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] xariš ۱. خراش؛ خراشیدگی.۲. ریشخند.
-
غراش
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] qarāš ۱. زخمی که از خراشیدگی بههم رسد؛ خراش.۲. خشم و غضب.۳. اندوه.
-
خدشه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: خدشَة] xadše ۱. آسیب؛ صدمه.۲. اثری که از زخم یا خراش باقی مانده باشد؛ خراشیدگی؛ خراش.