کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خرابیایمن بسته پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
خرابی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) [عربی. فارسی] xarābi ۱. ویرانی.۲. تباهی؛ فساد.۳. بینظمی.
-
ایمن
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: اَیمن] [قدیمی] 'a(e)yman ۱. [مقابلِ ایسر] راست؛ طرف راست؛ سمت دست راست؛۲. (صفت) مبارک؛ میمون.۳. (صفت) نیکبخت.
-
ایمن
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [مٲخوذ از عربی: آمِن] 'imen ۱. در امان؛ بیخوف؛ آسودهخاطر: ◻︎ مشو ایمن که تنگدل گردی / چون ز دستت دلی به تنگ آید (سعدی: ۱۲۳).۲. [قدیمی] امین؛ مورد اعتماد.