کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خداوندگار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
خداوندگار
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹خاوندگار، خوندگار، خونکار› xodāvand[e]gār = خداوند
-
جستوجو در متن
-
خاوندگار
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [مخففِ خداوندگار] [قدیمی] xāvand[e]gār = خداوندگار
-
خاکسار
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) xāksār ۱. [مجاز] = فروتن۲. [مجاز] خوار؛ ذلیل.۳. [مجاز] = خاکزاد۴. [قدیمی] خاکآلوده.۵. [مجاز] حقیر؛ ناچیز: ◻︎ گناه آید از بندۀ خاکسار / به امیّد عفو خداوندگار (سعدی۱: ۱۹۶).
-
سار
فرهنگ فارسی عمید
(پسوند) sār ۱. شبیه؛ نظیر؛ مانند؛ گونه (در ترکیب با کلمۀ دیگر): بادسار، خاکسار، خجلسار، خوارسار، دشتسار، دیوانهسار، دیوسار، زیرکسار، مارسار: ◻︎ گناه آید از بندۀ خاکسار / به امید عفو خداوندگار (سعدی۱: ۱۹۶).۲. جای بسیاری و فراوانی چیزی (در ترکیب ...