کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ختم کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
اختتام
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] 'extetām ۱. به پایان رساندن؛ ختم کردن؛ خاتمه دادن.۲. (اسم) خاتمه؛ پایان.
-
لنجه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹لنج› [قدیمی] lonje ۱. لب؛ گرداگرد دهان.۲. چانه.〈 لنجه کردن: (مصدر لازم) [قدیمی] چانه زدن دربارۀ قیمت چیزی بعد از ختم معامله.
-
حاصل
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] hāsel ۱. نتیجه.۲. محصول کشاورزی.۳. بهدستآمده.۴. (قید) خلاصه؛ القصه.〈حاصل جمع: (ریاضی) عددی که از جمع کردن دو یا چند عدد به دست میآید.〈حاصل شدن (گشتن): (مصدر لازم) بهدست آمدن.〈حاصلضرب: (ریاضی) عدد یا نتیجهای که از عمل...