کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خاکدان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
خاکدان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] xākdān ۱. جای ریختن خاک یا خاکروبه: ◻︎ بیفتد همه رسم جشن سده / شود خاکدان جمله آتشکده (فردوسی۲: ۲۴۸۹)، ◻︎ چو در خاکدانِ لحد خفت مرد / قیامت بیفشاند از موی گرد (سعدی۱: ۱۸۹).۲. [مجاز] دنیا: ◻︎ همه زاین خاکدان اندرگذشتند / بُدَند از خاک، ...
-
جستوجو در متن
-
آبخورد
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹آبخور، آبشخور› [قدیمی] 'ābxord ۱. [مجاز] نصیب؛ قسمت؛ روزی: ◻︎ جان شد اینجا چه خاک بیزد تن / کآبخوردش ز خاکدان برخاست (خاقانی: ۶۱).۲. کنار رودخانه، تالاب، سرچشمه، و محلی که از آنجا آب بردارند یا آب بخورند: ◻︎ در او نیست روینده را آبخورد / ک...