کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خان لق پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
خان بالغی
فرهنگ فارسی عمید
(صفت نسبی، منسوب به خانبالغ، نام قدیم پکن، پایتخت چین) [مغولی] ‹خانبالیغی، خانبالیقی› [قدیمی] xānbāleqi تهیهشده در خانبالغ: کاغذ خانبالغی: ◻︎ کمخای خانبالغی و شرب زرفشان / هرکس که دید نقش پری خواند یا ملک (نظام قاری: لغتنامه: خانبالغ).
-
خان خانی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [ترکی. فارسی] xānxāni ویژگی مملکتی که در هر قسمت آن خان یا امیری حکمرانی میکند؛ ملوکالطوایفی.
-
خان غرد
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) xānqard خانۀ تابستانی.
-
شش خان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹ششخانه› [قدیمی] šešxān خیمۀ مدور یا ششگوشه؛ ششطاق.
-
هفت خان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹هفتخوان› [مجاز] haftxān کاری مهم و دشوار.