کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خار سفید پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
جاورد
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹جاوزد، جاوز› (زیستشناسی) jāvard خار؛ نوعی خار سفید؛ سپیدخار؛ درمنۀ سپید.
-
شاوزد
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹جاوزد، جاورد› (زیستشناسی) [قدیمی] šāvazd نوعی خار سفید شبیه درمنه.
-
بادآورد
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹بادآور› (زیستشناسی) bād[']āvard گیاهی خودرو با ساقههای راست و خاردار و گلهای بنفش که برگ آن مصرف دارویی دارد؛ کنگر سفید؛ خاراسپید؛ خارسپید؛ سپیدخار؛ اقتنالوقی؛ شوکةالبیضا: ◻︎ گر به گرد گنج بادآورد گردم فیالمثل / آن ز بختم خار «بادآورد...