کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خارق پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
خارق
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی، جمع: خوارق] [قدیمی] xāreq ۱. پارهکننده؛ ازهمدرنده؛ شکافنده.۲. ویژگی آنچه عادت و نظام عمومی و طبیعی را بر هم میزند.۳. معجزه.
-
واژههای مشابه
-
خارق العاده
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی: خارقالعادَة] ‹خارق عادت› xāreqol'āde شگفتانگیز و غیر عادت.
-
جستوجو در متن
-
خوارق
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمعِ خارِق] [قدیمی] xavāreq = خارق
-
معجزه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: معجزَة] mo'jeze امر خارقالعاده از سوی پیامبران که دیگران از انجام مانند آن عاجز باشند.
-
جوکی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [هندی] ‹جوگی› juki برخی از پیروان مذهب هندو که توانایی انجام کارهای خارقالعاده را دارند؛ درویش و مرتاض هندی؛ یوگی.
-
استدراج
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] 'estedrāj ۱. فریب دادن؛ مکر؛ نیرنگ.۲. (تصوف) به عذاب نزدیک کردن بنده بهوسیلۀ خداوند.۳. انجام کار عجیب و خارقالعاده مانندِ سِحر و جادو بهوسیلۀ کافر.
-
کرامت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: کَرامة، جمع: کرامات] ke(a)rāmat ۱. (تصوف) کاری خارقالعاده که توسط اولیا و صالحان انجام میگیرد.۲. بزرگی و ارجمندی؛ داشتن صفات نیک.۳. سخاوت و بخشندگی.۴. (اسم) [قدیمی] هدیه؛ تحفه.